۱۳۹۴ تیر ۲۹, دوشنبه

مجاهد قهرمان شهيد زهرا بيژن يار

زهرا از جمله زنان شجاع وقهرماني بود كه طي 7 سال اسارت، از سال 60 تا 67 پرونده اش باز بود وهر لحظه احتمال اعدامش وجود داشت.

زهرا بيژن يار

بازجوها به دنبال بهانه اي بودند تا بتوانند اعدامش كنند. او روحيه بسيار بالايي داشت. آموزش پذيري او شگفت آور بود. درسال 61 او را به ”واحد مسكوني“ قزلحصار بردند. در اين دوران، بطور دائم زير شكنجه وبازجوييهاي طولاني قرار داشت،اما هرگز تسليم نشد و سرخم نكرد. مرداد 67 به سلولهاي انفرادي منتقل شد. برغم آن شرايط سخت وچشم اندازي كه وجود داشت، روحيه زهرا نه تنها هيچ تغييري نكرد، بلكه به تنها هم سلولي اش، زبان آلماني ياد مي داد. واز آنجا كه توانسته بود قرآن كوچكي را به داخل سلولش ببرد، هر روز با او قرآن مي خواند ودونفري از حفظ مي كردند.
شوخي هايش ،بخصوص وقتي كه درآن روزهاي سخت وسياه، در داخل سلول اداي آخوندها وهيات”كميسسيون مرگ“ را در مي آورد وبي دادگاه خميني را مسخره مي كرد.
در روزهاي آخر همه ترانه هايي را كه بلد بود، مي خواند،و تمام فكر وتلاشش به هركس كه در معرض آزاد شدن قرار داشت ،اين بود كه در اولين فرصت خود را به ارتش آزاديبخش برساند و...
زهرا به صراحت مي گفت : ”پهنه اصلي مبارزه آنجاست،بدون پيوند با مبارزه مسلحانه وارتش آزاديبخش هيچ كار ديگري مشروعيت ندارد“.
زهرا در نامه اي از زندان به همسرش نوشته بود: ”...ولي بايد واقع بين بود،به صحيفه سجاديه ونهج البلاغه پناه مي برم.چه مناجات عميقي،چگونه به هستي،انسانها وخودشان مي نگرند. اين را فهميدم كه ظالمان تاريخ از زمان آدم وحوا تا به امروز،حتي اگر اعضاي بدن مسلماني را قطعه قطعه كنند،حيات را تا زماني كه در ايمان به خدا ثابت باشند از آنها نمي گيرند، بلكه زندگي را زماني از ما خواهند گرفت كه ما دين وقلب خودمان را به آنها بفروشيم واين رمز مقاومت وايثار همه مسلمانان در گوشه وكنار اين جهان مي باشد. برايم از خدا بخواه كه به من يقين وباوري دهد كه هيچ خواست خودم را به 
خواست او بر نگزينم“
مجاهد قهرمان زهرا بيژن يار، بهنگام دستگيري 21 ساله وباردار بود وبهنگام شهادت 28سال داشت.

همسر قهرمان او مجاهد شهيد باقر بيگدلي (علا) يكي از فرمانده تيپهاي ارتش آزاديبخش بود كه در فروغ جاويدان

 ،دلاورانه جنگيد وبعداز قهرمانيها وخلق حماسه هاي فراوان به شهادت رسيد وجاودانه شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر