۱۳۹۴ خرداد ۱, جمعه

مجاهدشهيد ابوالقاسم محمدي ارژنگي (استاد موسيقي اصيل ايراني )



ابوالقاسم محمدي ارژنگي (استاد موسيقي)
“... يكي از كارهاي ارزنده او در زندان،آموزش موسيقي به بچه ها بود.يكروز در دستگاه ماهور اين بيت سعدي را تمرين مي كرديم كه:
درخت غنچه برآورد وبلبلان مستند                 جهان جوان شد وياران به عيش نشستند
به اوگفتم اين شعر را با همين صداي عالي بايد وقتي رژيم سرنگون شد در راديو بخواني.  خنديد وگفت:“من تابحال اين كار را نكرده ام،اما دلم مي خواهد اگر زنده باشم،وقتي رژيم سرنگون شد اين شعر را درميدان آزادي،جلو پاي مسعود ومريم بخوانم“.
ابوالقاسم علاقه بسيار زيادي به خانم مرضيه داشت. مي گفت او هنرمندي است كه براي مردم مي خواند ،وخودش وهنرش را به دنيا نفروخته است.
بعدازظهر روز هشتم مرداد سال 1367 همديگر را در راهروي مرگ گوهردشت ديديم.از مواضعش بهيچوجه كوتاه نيآمده بود.مسخره اش كرده بودند كه :“چرا تابحال ازدواج نكرده اي؟!“ اوهم قاطعانه جواب داده  بود:“ به شما مربوط نيست“. همان شب صدايش كردند وهمراه با تعدادي از بچه هاي ديگر به دارش آويختند.
ابوالقاسم محمدي ارژنگي در سال 1320 درتهران متولد شده بود، از آنجا كه از كودكي صداي خوشي داشت ، براثر تشويق دايي اش به آموزش صدا پرداخته بود، مدتي تحت نظر استاد مهرتاش، موسيقي اصيل ايراني را آموزش گرفته بود و....
ابوالقاسم درتمام مدت عمربا وارستگي وفروتني زندگي كرد.در زمان شاه بسياري به او پيشنهاد كرده بودند كه به راديو برود ودرسلك خوانندگان آن زمان درآيد ،اما او نپذيرفته بود.ابوالقاسم پس از پيروزي انقلاب ضدسلطنتي فعاليت خود را درهواداري با سازمان مجاهدين خلق  شروع كرد.درسال 60دستگير وبه 8سال زندان محكوم شد. در زندان همواره زير سخت ترين شكنجه ها بود،اما هيچگاه لب به شكوه نگشود.اواخر بهمن سال 66بود كه از زندان اوين به گوهردشت منتقل شد.آن شب باران سختي مي باريد وهوا خيلي سرد بود.بمحض رسيدن پاسداران با كابل وچماق به استقبال آمدند.ابوالقاسم ضربه هاي زيادي خورد،اما كوچكترين صدايي از او در نمي آمد.او را به داخل يك بند بردند.لباسهايش را گرفتند وبا شلاق به جانش افتادند.تمام بدنش خوني بود،از پاهايش خون مي ريخت واز شدت سرما مي لرزيد.اجازه نداد كمكش كنم.به او گفتهشد كه بدجوري زخمي شدي،خنديد وگفت :“اي بابا فكر اين چيزها را نكن.درهمان شرايط هم لبخندش را فراموش نمي كرد.
مجاهد شهيد ابوالقاسم محمدي ارژنگي فوق ليسانس روانشناسي وليسانس علوم تربيتي داشت وعلاوه بر استادي درآواز ودستگاههاي موسيقي اصل ايراني ،دبير دبيرستانهاي تهران بود.
عكس او درصفحه 173،كتاب “قتل عام زندانيان سياسي“،نفر اول از سمت چپ مي باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر